مقدمه:
یک گروهی که در قرآن کریم از آنان سخن به میان آمده و ویژگی هایی را برای آنان بیان می کند اولوالالباب هستند که خداوند برای شناخت اولواالالباب صفات و ویژگی‌هایی را بیان فرموده است .

در این مطلب راسخون  به یکی از صفات اولوالالباب یعنی نماز اولوالالباب، معنای لغوی و اصطلاحی اولوا الألباب، اولوا الالباب از نگاه امام صادق(ع)، فرق بین اقامه نماز با خواندن نماز، خشوع در نماز پرداخته می شود.

 
معنای لغوی و اصطلاحی «اولوا الألباب
«اولوا الألباب» کلمه «اولوا» اسم جمع است؛ یعنی مفردی است که دلالت بر معنای جمع دارد؛ چون مفردش «ذو» به معنای صاحب است. اولوا نیز به معنای صاحبان می‌باشد.[1]

«الباب» به معنای عقول، جمع لُبّ است.[2] و لبّ یعنى عقل خالص و نا آلوده ... بنابراین هر لبّ، عقل است ولى هر عقل لبّ نیست.[3]

این کلمه 16 بار در قرآن کریم به کار رفته است.[4] خداوند چهار بار در قرآن، انسان‌هاى متفکّر را مورد خطاب قرار داده که یکی از آن چهار مورد در آیه:

«أَ فَمَنْ یَعْلَمُ أَنَّما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ الْحَقُّ کَمَنْ هُوَ أَعْمى‏ إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ»،[5] است.[6]

«اولوا الالباب» یعنی صاحبان عقل، اندیشه، درک و دارای بینایی جان، در مقابل جاهلان، نادانان و کوردلان در پذیرش حق.

«اولوا الالباب» کسانى هستند که با معرفت دینى مغز پخته ‏اى دارند. این یکى از آیات و ویژگى ‏هاى صاحبان مغز است. البته طبق آیات قرآن مجید، در مقابل «اولوا الالباب»، لفظ «أعمى» یعنى کور قرار دارد.

منظور از کور در آیات، افرادى هستند که چشم باطن آنها از دیدن حقایق بسته‏ است وگرنه بسیارى از این افراد در دنیا چشم ظاهر دارند که خیلى سالم نیز هست و چه بسیار افراد نابینا نیز هستند که به خاطر داشتن چشم بصیرتى که خدا در قرآن مى ‏فرماید، از همان «اولو الالباب» هستند.

اولوا الالباب از نگاه امام صادق(ع)
عقبة بن خالد قال: دخلت أنا و المعلّى [بن خنیس‏] على أبی عبد اللّه علیه السلام فی مجلسه و لیس هو فیه، ثم خرج‏ علینا من‏ جانب‏ البیت‏ من عند ساریة، فجلس، ثم قال: أنتم اولو الالباب فی کتاب اللّه، قال تعالى: «إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ» فأبشروا، فأنتم على إحدى الحسنیین من اللّه‏؛

مهم­ترین مصداق اولوا الالباب بنابر سخن امام صادق(ع) شیعیان هستند. عقبة بن خالد می‌گوید: «من و معلّى [بن خنیس‏] خدمت امام صادق(ع) رسیدیم که حضرت در مجلس حضور نداشتند.

سپس از جانب خانه به سوی ما آمدند، نشستند و فرمودند: شما مصداق اولوا الالباب در کتاب خدا می‌‌باشید، پس بشارت بدهید که شما بر یکی از دو نیکی از جانب پروردگار هستید».[7]

راز سخن امام صادق(ع) که اولوا الالباب را به شیعه تفسیر نموده‌‌اند این است که: «عقل مادام که به صاحب عقل متّصل نباشد از وهم و خیال خالص نمى‌‏شود.

و اتّصال اگر با بیعت عامّ نبوى باشد موجب خالص شدن عقل نمى‌‏گردد؛ زیرا که پیامبر اسلام(ص) با بیعتش احکام عقل را با کمک وهم و خیال تأسیس می‌‌کند.

پس شأن رسول، خالص گردانیدن عقل نیست، بلکه مخلوط کردن آن با قشر و پوسته‏ خیال است، به خلاف اتّصال به بیعت خاصّ ولایتی، چه شأن صاحب بیعت خاصّ از جهت اصل ایمان خالص گردانیدن عقل از شوب خیال است.

و به این اعتبار بر کسى که متّصل به او است صدق می‌‌کند که او صاحب عقل و خرد است، اگر چه هنوز براى او عقل و خرد حاصل نشده باشد. همچنین صاحب ولایت به اعتبار ولایتش عقل و مغز است، و صاحب رسالت به اعتبار رسالتش مانند پوست است.

و متّصل به ولایت مظهر صاحب ولایت است و در نتیجه او به همین اعتبار نیز صاحب عقل و خرد است. علاوه بر مطلب بالا تحقیق مطلب این است که انسان بدون تلقیح ولایت مانند گردویى است که از مغز خالى باشد و مغز آن بسته نمى‌‏شود مگر به سبب ولایت.

زیرا در بیعت با ولیّ، کیفیّت و حالتى از ولىّ امر در قلب بیعت کننده داخل مى‏‌شود که همان موجب تحقّق پدرى و فرزندى بین آن‌دو مى‌‏شود، و آن حالت، همان ایمان است که در قلب داخل مى‌‏شود».[8]
 
نماز از برنامه های اولوالالباب
و الّذین صبروا ابتغآء وجه ربّهم و أقاموا الصّلواة و أنفقوا ممّا رزقنهم سرّاً و علانیةً و یدرؤن بالحسنة السّیّئة أولئک لهم عقبی الدّار.

و آنها به خاطر ذات (پاک) پروردگارشان شکیبائی می‌کنند، و نماز را برپا می‌دارند، و از آنچه به آنها روزی داده‌ایم، در پنهان و آشکار انفاق می‌کنند، و با حسنات، سیئات را از میان می‌برند، پایان نیک سرای دیگر از آن آنهاست.[9]

ششمین برنامه‌ آنها این است که آنها نماز را برپا می‌دارند (و اقاموا الصلوة). گرچه اقامه‌ نماز یکی از مصادیق وفاء بعهد الله، و حتی مصداق زنده‌ای برای حفظ پیوندهای الهی و از یک نظر از مصادیق صبر و استقامت است .

ولی از آنجا که این مفاهیم کلی پاره‌ای از مصداقهای بسیار مهم دارد که در سرنوشت انسان فوق العاده مؤثر است در این جمله و جمله‌های بعد روی آنها انگشت گذاشته شده است.

چه چیز مهم‌تر از این که انسان هر صبح و شام رابطه و پیوند خود را با خدا تجدید کند، با او به راز و نیاز برخیزد و به یاد عظمت او و مسؤولیتهای خویش بیفتد.

و در پوتو این کار، گرد و غبار و زنگار گناه را از دل و جان بشوید و با پیوستن قطره‌ وجود خود به اقیانوس بی‌کران هستی حق مایه بگیرد آری نماز همه‌ این برکات آثار را دارد.[10]

فرق بین اقامه نماز با خواندن نماز
و الذین… و أقاموا الصلاة و…؛ کسانیکه نماز را برپای می‌دارند،[11] .

ششمین صفت اولوالباب به پا داشتن یا اقامه نماز است. در آیه شریف دیگری می فرماید: قد افلح المومنون، الذین فی صلاتهم خاشعون [12].

یکی از صفات برجسته مومنان، بر پا داشتن نماز با خشوع است؛ یعنی اینکه اگر نماز همراه با خشوع اعضا، جوارح و قلب نباشد؛ اصلاً نماز نیست.

در سوره مبارکه رعد هم یکی از ویژگی های خردمندان بر پاداشتن نماز عنوان می‌شود؛ زیرا بین خواندن و بر پاداشتن نماز فرق است. خواندن یعنی تعدادی کلمه را ادا کردن و افعال ظاهری را به جا آوردن.

اما اقامه؛ یعنی نماز خواندن به شکلی که انسان را در برابر مشکلات و سختی ها مقاوم کند. این نوع نماز فقط با ادا کردن حروف و به جاآوردن حالات خاص به دست نمی آید.

بلکه باید از ظاهر به باطن رفت؛ یعنی در عین حال که نمازگزار الفاظ و حروف را بر زبان می‌آورد قلب همراه زبان حرکت کند و متوجه الفاظ و حرکات باشد. آنقدر این همراهی قلب با زبان در نماز مهم است که علمای بسیاری در این مورد مقالات و کتاب ها نوشته اند.‌

گر چه اقامه نماز یکی از مصادیق وفاء بعهد اللَّه، و حتی مصداق زنده‌ای برای حفظ پیوندهای الهی و از یک نظر از مصادیق صبر و استقامت است ﴿وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ﴾[13].

ولی از آنجا که این مفاهیم کلی پاره‌ای از مصداق‌های بسیار مهم دارد که در سرنوشت انسان فوق‌العاده مؤثر است، در این جمله روی آنها انگشت گذارده شده است.[14]

فراغت وقت و فراغت قلب از نظر امام خمینی (ره)
امام خمینی (ره) در باب حضور قلب و بر پا داشتن نماز: تنها دو راه برای تحصیل حضور قلب وجود دارد؛ فراغت وقت و فراغت قلب.

از نظر امام خمینی (ره) فراغت وقت: به این معنا که وقتی در حال برنامه ریزی برای کارهای روزانه هستیم برای نماز هم زمان مشخص کنیم. نه اینکه هر وقت شد بروم نماز بخوانم.

همانطور که برای مطالعه، درس خواندن، کسب مال و ارتباط با دیگران وقت مشخص می کنیم. برای نماز هم وقت مشخص کنیم که بتوان در آن وقت بدون تشویش فکری و با راحتی خیال نماز خواند.

فراغت قلب، مهمتر از تنظیم زمان برای نماز است؛ یعنی وقتی نماز بخواند که فکرش مشغول نباشد و تمام فکر و قلبش در نماز باشد. ایشان در باب اهمیت حضور قلب در نماز چند روایت بیان می کنند.

امام محمد باقر (ع) فرمود: سستی مکن در امر نمازت؛ زیرا رسول خدا (ص) فرمود: از من نیست کسی که نمازش را خفیف شمارد و مُسکِری بیاشامد، به خدا قسم (این فرد) بر من در حوض کوثر وارد نمی شود.

همچنین امام علی (ع) فرمودند: در حال کسالت و چرت زدن یا مشغولیت فکری نماز نخوانید؛ زیرا در محضر پرودگار هستید و یقیناً تنها آن قسمتی از نماز برای بنده است که با قلبش به جا آورده باشد.

امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) فرمودند: اگر نماز را غلط به جا آوردید، یا از آداب آن غافل شدید، نماز بالا نمی رود و نمازی که هدفش معراج انسان مؤمن است دیگر به هدف نمی رسد.

امام خمینی (ره) در ادامه این سوال را مطرح می کنند: آیا مقدم دانستن هر امر دنیایی بدون عذر شرعی بر نماز که قرة العین رسول خدا (ص) بوده سبک شمردن نماز نیست؟

و نماز خواندن بدون حضور قلب و بدون توجه به آن آیا سستی در امر نماز نیست؟ در برخی روایات هم اشاره شده آن مقدار از نماز قبول می شود که نمازگزار حضور قلب داشته باشد. [15]

خشوع در نماز
خداوند متعال در آیه دوم سوره مبارکه مومنون قد افلح المؤمنون الذین فی صلاتهم خاشعون و الذین هم عن اللغو معرضون، نماز را با صفت خشوع آورده است.

خشوع همان تأثر قلبی است که به انسان در برابر فرد قوی تر یا مفهومی عظیم تر دست می دهد. یعنی مؤمنان واقعی آن قدر عارف به عظمت خداوند متعال هستند که در قلب و اعضای آنها اثر می گذارد.

اینکه بعد از آیه الذین فی صلاتهم خاشعون که وصف مؤمنان رستگار است، والذین عن اللغو معرضون آمده، می تواند دلالت بر این موضوع باشد که راه رسیدن به نماز خاشع، دوری از لغو است؛ یعنی تا انسان از کارهای لغو و بیهوده دوری نکند، نمی تواند به مقام خشوع در نماز دست یابد.

علامه طباطبایی در تعریف لغو می فرمایند: افعال لغو در نظر دین آن اعمال مباحی است که صاحب آن در دنیا یا آخرت از آن سودی نبرد؛ مانند غذا خوردن به انگیزه شهوت. این لغو است، چون غرض و نیت از خوردن و آشامیدن گرفتن نیرو برای اطاعت و عبادت خداست.

به عبارت دقیق تر لغو عبارت است؛ از انجام دادن کارهای غیرواجب و مستحب. [16]


تنها راه برای انجام ندادن لغو نیت الهی برای انجام یا ترک آن عمل است. با این کار انسان لباس الهی به عمل مباح خود می پوشاند.

این نیت در کارهای مباح است و در کار حرام دیگر نیت الهی معنا ندارد. البته داشتن نیت الهی سخت است و فقط با تمرین و مراقبه شدید حاصل می شود.

نتیجه:
در آیات و روایات بسیاری اولوالالباب به افرادی اطلاق می‌شود که استمرار و مداومت در ذکر خدا با نماز و تفکر و اندیشه دائمی در آیات الهی، وفای به عهد و عدم نقض پیمان با خدای یگانه دارند.

اولوالالباب کسانی‌اند که خداوند فرمان پیوند با آنها داده و هم‌ چنین خوف و خشیت، صبر، اقامه نماز و دفع بدی با نیکی از دیگر صفات ایشان است و از طاغوت بیزاری می‌جویند و به درگاه الهی انابه می‌کنند و از قول الحسن پیروی می‌کنند.

اولوالالباب کسانی‌اند که وقت نماز و اوقات نماز و و اقامه نماز را از اولویت های برنامه ی زندگی خود می دانند و از این واجب الهی نه اینکه غافل نیستند بلکه به بهترین صورت ممکن در ادای آن تلاش می کنند.
 

پی نوشت:
[1]. مصطفوی، حسن، تفسیر روشن، ج 12، ص 167، مرکز نشر کتاب، تهران، چاپ اول، 1380ش.
[2] . ‏طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تحقیق، حسینی‏، سید احمد، ج 2، ص 165، کتابفروشی مرتضوی، تهران، چاپ سوم، 1375ش.
[3]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق: داودی، صفوان عدنان، ص 733، دارالقلم‏، الدار الشامیة، دمشق، بیروت، چاپ اول، 1412ق.
[4]. بقره، 179، 197، 269؛ آل عمران، 7، 190؛ مائده، 100؛ یوسف، 111؛ رعد، 19، ابراهیم، 52؛ صاد، 29، 43؛ زمر، 9، 18، 21؛ غافر، 54؛ طلاق، 10.
[5]. آیا کسى که مى‏‌داند آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده حق است، همانند کسى است که نابیناست؟! تنها صاحبان اندیشه متذکّر مى‌‏شوند. رعد، 19.
[6]. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج 6، ص 176 – 177، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ ششم، 1371ش.
[7].ابن حیون، نعمان بن محمد، شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار علیهم السلام‏، محقق، مصحح: حسینى جلالى، محمد حسین‏، ج 3، ص 473، جامعه مدرسین‏، قم، چاپ اول، 1409 ق.
[8]. گنابادى سلطان محمد، تفسیر بیان السعادة فى مقامات العبادة، ج 2، ص 382، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، چاپ دوم، 1408 ق.
[9].«رعد ، 22»

[10] . تفسیر نمونه، ج 10، ص 189.
[11] .(سوره مبارکه رعد، آیه ٢٢).
[12].(سوره مبارکه مؤمنون، آیه ۱ و ۲).
[13].(رعد:۲۲)
[14].تفسیر نمونه، جلد۱۰، صفحه ۱۸۹

[15].(پرواز در ملکوت، شرح اداب الصلاة امام خمینی، سید احمد فهری، ج ١، ص٨٧ -٩٣).
[16].(المیزان، علامه طباطبایی، ج١٥، ص ١٠-٧).

منبع:
سایت اندیشه قم
https://fa.wikipasokh.com/view
https://article.tebyan.net/347507
https://www.islamquest.net/fa/archive/question/id22832
https://www.irna.ir/news/83396312
*این مقاله در تاریخ 1401/8/2 بروز رسانی شده است.